فاتولز – جدیدترین ابزار رایگان وبمستر


  • نظام جمهورى اسلامى نمونه اى از قدرت معنوى است كه عنصر اصلى آن مردم و دفاع از ارزشهاست . مقام معظم رهبری
  •  جمهورى اسلامى ايران همت خود را بر استفاده مناسب و صحيح از فرصتها قرار داده لذا بر مردم سالارى دينى پاى مى فشارد و از اين حكم اسلام عدول نخواهد كرد. مقام معظم رهبری
  • نظام جمهورى اسلامى بر اساس منطق عقلانى و متكى بر قدرت معنوى ، ضمن دفاع از هويت ملى و اسلامى و حقوق ملت خود، هيچ گاه از آرمانهاى والاى انقلاب دست بر نخواهد داشت . مقام معظم رهبری
  •  بيدارى در دنياى اسلام و مجد و عظمت و پيشرفت كشور ما و مردم ما، محصول كلمه‏ى طيبه و شجره‏ى طيبه‏ى "جمهورى اسلامى" است. مقام معظم رهبری
  • همه، انقلاب و كشور را بايد از خود بدانند؛ همه، نظام جمهورى اسلامى را بايد از خود بدانند؛ همه، امت جمهورى اسلامى‏اند. ما آن كسانى را غريبه مى‏دانيم؛ از اين دايره خارج مى‏دانيم، كه براى دشمن كار مى‏كنند. مقام معظم رهبری
  • تجسم انقلاب در "جمهورى اسلامى" و در "قانون اساسى جمهورى اسلامى" است. نويسندگان قانون اساسى كه از نظر امام و مكتب امام درس گرفته بودند، در خود اين قانون عامل تداوم‏بخشِ انقلاب را گذاشته‏اند: پايبندى به مقررات اسلامى و مشروعيت بخشيدن به قانون، مشروط بر اين كه بر طبق اسلام باشد؛ و مسأله‏ى رهبرى.
  • اين انقلاب شكست‏خوردنى نيست؛ اين انقلاب فرود آمدنى نيست؛ اين انقلاب از سير و حركت خود باز نمى‏ايستد؛ چون جامعه‏ى ما يك جامعه‏ى مؤمن و دينى است و دين و ايمان اسلامى در اعماق دل مردم، از همه‏ى قشرها، نفوذ دارد؛ مردم به معناى حقيقى كلمه به دين معتقدند. بنابراين، آن چيزى كه جزو ارزش‏هاى دينى باشد، براى مردم معتبر است و حراست از آن كه در قانون آمده است، از نظر مردم يك وظيفه است. مقام معظم رهبری
  • امروز نظام اسلامى ، جمهورى اسلامى ، ملت و جوانان ايران در دنياى اسلام مثل ستاره مى درخشند. به شما نگاه مى كنند و از شما الهام مى گيرند. مراقب خودتان باشيد. وحدت خودتان را حفظ كنيد. اميد خودتان را به آينده حفظ كنيد. مقام معظم رهبری
  • نظام اسلامى بود كه به اين ملت كه در طول قرنهاى متمادى همواره زير پنجه ى نظامهاى استبدادى دست و پا مى زد، آزادى داد بدون اينكه اين آزادى حقوق عمومى و آسايش عمومى را از بين ببرد و پايمال كند. مقام معظم رهبری
  • آنچه كه دنياى اسلام از ما ملت ايران توقع دارد اين است كه ما پرچم اسلام را - كه پرچم عزت امت اسلامى است و ما آن را بر افراشته ايم - محكم نگه داريم. مقام معظم رهبری
  • انقلاب زنده است و به همين دليل دشمن هم دارد. همچنانكه پيروزى انقلاب و ولادت آن يا مقاومت دشمنان رو به رو شد، تداوم انقلاب ، بر پا ماندن و اثر بخش شدن آن با دشمن و دشمنيها مواجه است . مقام معظم رهبری
  • انقلاب به ما آموخت كه يك ملت مي تواند در اساسي ترين مسائل جهاني، سخن و موضعي داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجه به اين كه قدرتمندان و قلدرهاي عالم چه مي خواهند، ابراز كند و پي آن بايستد. مقام معظم رهبری
  • جامعه ما بعد از پيروزي انقلاب اسلامي احساس هويت كرد؛ يعني شخصيت خودش را باز يافت. ما به عنوان جزء نود و نهم در امواج جهاني غرق و گم بوديم؛ انقلاب ما را زنده كرد و به ما شخصيت داد. مقام معظم رهبری
  • انقلاب ما كه پيروز شد، به بركت صفا و خلوص و اخلاص و كار براي خدا و بلند شدن از سر منافع مادي و شخصي بود. مقام معظم رهبری
  • سربازان انقلاب فقط كسانى نيستند كه در هنگام بروز انقلاب حضور داشتند و مى توانستند سربازى كنند. جوانهاى مومن و نوانديش و آزاد فكر و پاك دامن امروز ما و نسلهاى بعد هم سربازان انقلابند . چون انقلاب يك حقيقت هميشه جاويد است . انقلاب پرچم عدالت و آزادى و استقلال و عزت است . انقلاب پرچم اسلام است . مقام معظم رهبری
  • انقلاب اسلامى شروع يك راه پر افتخار و سعادت بخش بود. همه كسانى كه از بى عدالتى رنج برده اند و تشنه ى عدالت اند. اين پديده را به جان دوست دارند و براى آن تلاش مى كنند. مقام معظم رهبری
  • بيست و دوم بهمن، در حكم عيد غدير است؛ زيرا در آن روز بود كه نعمت ولايت، اتمام نعمت و تكميل نعمت الهى، براى ملت ايران صورت عملى و تحقق خارجى گرفت. (مقام معظم رهبری)
  • بيست و دوم بهمن، براى ملت ما در حكم عيد فطرى است كه ملت در آن، از يك دوران روزه‏ى سخت خارج شد؛ دورانى كه محروميت از تغذيه‏ى معنوى و مادّى را بر ملت ما تحميل كرده بودند. (مقام معظم رهبری)
  •  بيست و دوم بهمن، در حكم عيد قربان است؛ زيرا در آن روز و به آن مناسبت بود كه ملت ما اسماعيل هاى خودش را قربانى كرد. (مقام معظم رهبری)
  • امام، راه آزاد زيستن، كامل شدن، ساختن زندگى به شكلى كه مورد رضاى خدا و دستور اسلام است، سازندگى حقيقى زندگى و عدم سازش با قدرتهاى ضداسلامى را به ما نشان داد. اينها، براى ما درسهاى بيست و دوم بهمن است. (مقام معظم رهبری)
  • راهپيمايى بيست‏ودوم بهمن مظهر اقتدار ملى است؛ نشان‏دهنده‏ى عزم عمومى ملت ايران است؛ مظهر همان چيزى است كه هر دشمنى را در هر حد و اندازه‏يى از اقتدار نظامى و توانايى‏هاى تبليغاتى و سياسى، مرعوب مى‏كند. (مقام معظم رهبری)
  • دهه فجر، يادبود حيات دوباره ملت ايران و كشور عزيز ماست. مردم اين ايام را جشن مى‏گيرند و حق دارند جشن بگيرند. (مقام معظم رهبری)
  • يادبود دهه فجر، خود مانع بزرگى در راه تحقق اين هدف است. سعى مى‏كنند انقلاب را از ياد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، انقلاب را به ياد مردم مى‏آورد. سعى مى‏كنند امام را از ياد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، تجسّم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست. (مقام معظم رهبری)
  • دهه فجر براى كشور ما يك فرصت تاريخى بود و ملت ما را از يك حصار بسيار خطرناك خارج كرد. تا وقتى يك ملت در حصار استبدادِ يك حكومت وابسته و فاسد و ضدّ مردم و ضدّ فرهنگ و دين قرار دارد، هيچ چيز زيبا و مطلوبى كه زندگى آنها را از لحاظ مادّى و معنوى اعتلاء بخشد و پيش ببرد، نمى‏تواند در بين آنها پا بگيرد. (مقام معظم رهبری)
  • ايّام دهه فجر براى ملت ايران، روزهاى فراموش نشدنى است. از هنگام ورود امام تا وقتى كه به‏كلّى كمر طاغوت به دست اين مردم شكست، اين ملت روزهاى پُرشكوه و پرحماسه‏اى را گذراند. دهه فجر، مظهر آن شكوه و عظمت و فداكارى ملت ايران است. عزّت ايران و ايرانى، بلكه عزّت اسلام و مسلمين، در اين دهه، به‏دست ملت مقاوم و شجاع و قهرمان ايران پايه‏گذارى شد. (مقام معظم رهبری)
  • اولين انقلابى كه با مردم شروع كرد، با مردم ادامه داد، حرف خود را عوض نكرد، راه خود را تغيير نداد و اهداف خود را كم و زياد نكرد، انقلاب اسلامى ايران است. (مقام معظم رهبری)
  •  دهه فجر عيدي است كه يك تاريخ سر تا پا ظلم و طغيان را قطع كرد . مقام معظم رهبری
  • دهه فجر مظهر شكوه و عظمت و فداكاري ملت ايران است . مقام معظم رهبری
  • دهه فجر ، دهه تجديد قواي نيروهاي انقلابي و تجديد ميثاق ملت با انقلاب است . مقام معظم رهبری
  • دهه فجردر تاریخ ایران نقطه ای تعیین كننده و بی مانند به شمارمی رود. مقام معظم رهبری
  • 22 بهمن روز تجديد عهد با انقلاب ،‌امام و اسلام است . مقام معظم رهبری ارسال رایگان پیامک  وحدت كلمه و حضور خود را در صحنه حفظ كنيد و ياد امام و انقلاب را زنده نگه داريد . مقام معظم رهبری
  • پيروزي انقلاب اسلامي در ايران سرآغاز حاكميت ارزشهاي معنوي بوده است . مقام معظم رهبری
  • انقلاب و نهضت امام (ره ) براي حاكميت اسلام بود . مقام معظم رهبری
  • خط انقلاب ، خط عظمت اسلام و مسلمين و دفاع از مظلومين و مستضعفين است . مقام معظم رهبری
  • حفظ حيثيت و آبروي انقلاب اسلامي و نظام ، امروز بر همه واجب است . مقام معظم رهبری
  • وحدت ، كليد موفقيت و رمز پيروزي انقلاب ما بوده است . مقام معظم رهبری
  • اين انقلاب ، بي نام خميني (ره ) در هيچ جاي جهان شناخته شده نيست . مقام معظم رهبری
  • انقلاب اسلامي با اتكاء به قدرت مردم ، آسيب ناپذير است . مقام معظم رهبری
  • دهه فجر آئينه اي است كه خورشيد اسلام در آن درخشيد و به ما منعكس شد . مقام معظم رهبری
  • زنده نگه داشتن ياد شهداي انقلاب باعث تداوم حركت انقلاب است . مقام معظم رهبری

 



تاريخ : پنج شنبه 24 دی 1394برچسب:, | 19:47 | نويسنده : محمدنصوحی |

وز 8آبان ماه  هر سال را به یاد حماسه آفرینی نوجوان شهید، محمدحسین فهمیده، شهید 13 ساله ای که امام خمینی(ره) او را رهبر خود نامید به نام روز نوجوان و روز بسیج دانش آموزی گرامی می داریم .

پیرامون زندگی نامه کوتاه و پربار شهید فهمیده بارها گفته ایم و شنیده ایم . حماسه آفرینی اش را سینه به سینه برای یکدیگر تعریف کرده ایم هر چند که هنوز هم ابعاد ناشناخته ای در نیت الهی وعمل خدا جویانه این شهید گران قدر از لحظه ورود به جبهه تا شهادتش وجود دارد که جای بسی تحقیق و سخن است.

 ولی در این میان سال های دفاع مقدس ما نوجوانان زیادی را به خود دیده که فداکاری هر کدام جای تامل دارد و اینکه این نوجوانان با سن کم خود چه ها دیده اند که امامشان به آن ها می گوید:" شما یک شبه ره صد ساله را رفته اید".

                                                                                                                         این عکس تزئینی است .

در این مقاله دیدیم خالی از لطف است اگر سخنی و حتی نامی از دیگر نوجوانان دوران 8سال دفاع مقدس به میان نیاید و شهید حسین رشیدی‌فر یکی از این شهدای نوجوان است که در سن 16 سالگی به شهادت رسیده .

روحش شاد و یادش گرامی باد

 

شهید حسین رشیدی‌فر در 20 اسفند سال 1349 مطابق با اول محرم سال 1390 در استان تهران چشم به جهان گشود، در 18 ماهگی به همراه خانواده به یزد رفت.

او در مهر سال 55 وارد دبستان شد، هنوز 2 سال از دوران تحصیلش نمی‌گذشت که انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 57 اوج گرفت. وی با اینکه 8 سال بیشتر نداشت در تمام تظاهرات‌، بچه‌های همسن و سال خود را بسیج کرد و در سراسر کوچه با هم شعارهایی علیه حکومت شاه سر می‌دادند.

با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شهید حسین رشیدی‌فر با شنیدن اخباری از جنایت صدام و بعثیان، با اینکه 10 سال و چند ماه بیش نداشت، هوای جبهه را در سر می‌پروراند.

وی پس از پایان دوره تحصیلی مقطع ابتدایی، برای ادامه تحصیل در مهر سال 60 در مدرسه راهنمایی «مدرس» شروع به تحصیل کرد و در این زمان در کلاس‌های آموزش‌ نظامی نیز شرکت می‌کرد.

شهید رشیدی‌فر در سال دوم راهنمایی پس از گذراندن حدود 4 ماه از کلاس‌های نظامی توانست در 20 دی‌ سال 62 از مادرش رضایت‌نامه اعزام به جبهه را بگیرد.

تاریخ تولد شهید رشیدی‌فر در شناسنامه سال 49 قید شده بود که به سال 45 تبدیل کرد و با بسیج دانش‌آموزی راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد.

وی پس از 2 ماه خدمت در جبهه به منزل بازگشت و تا پایان سال تحصیلی در استان یزد ماند. سال 63 در مدرسه رزمندگان برای کلاس سوم راهنمایی ثبت‌نام کرد اما دائماً می‌گفت «زکات جسم ما، حضور سالی 3 ماه در جبهه است.» تا اینکه دوباره عازم جبهه شد و در 15 مرداد سال 64 در عملیات قدس 5 در منطقه هورالعظیم به درجه شهادت نائل آمد.

شهید «حسین رشیدی‌فر» از 10 سالگی هوای جبهه را در سر می‌پروراند تا اینكه در 13سالگی، رضایتنامه اعزام به جبهه را گرفت.

نحوه شهادت شهید حسین رشیدی‌فر

"علی‌محمد فرشی " از همرزمان شهید دانش‌آموز "حسین رشیدی فر " است؛ او تا آخرین لحظات عمر با برکت "شهید رشیدی‌فر " همراه او بوده است و کظم غیظ و تواضع این شهید دانش‌آموز را از خصوصیات برجسته و برگزیده وی عنوان می‌کند.

* نحوه آشنایی شما با "حسین رشیدی‌‌فر " چگونه بود؟

اواخر خرداد سال 64 با "شهید حسین رشیدی‌فر " در منطقه هورالعظیم آشنا شدم؛ برای آمادگی عملیات زنجیره‌ای قدس 5، در گردان امام‌علی(ع) با مسئولیت معاون گردان (شهید رمضان شفیعی)، فرمانده گروهان (شهید جعفر فرحی) و فرمانده دسته (شهید جلیل ساداتی) توجیه شدیم.

* چه مدتی با شهید رشیدی‌فر هم‌رزم بودید؟

حدود 2 ماه به طور مستمر با هم بودیم؛ در منطقه هورالعظیم، پل‌هایی با هدف جلوگیری از نشست زمین، ساخته شد؛ به علت باتلاقی بودن منطقه، فضای مانور وجود نداشت و همه ما به ناچار در چادرها به مدت 45 روز مستقر شدیم.

* عملیات قدس 5 چگونه آغاز شد؟

حدود 35 بلم با ظرفیت 2 نفر بود ولی به علت باریک بودن محور عملیاتی و مشکلات مربوطه، 4 نفر در هر بلم مستقر شدیم؛ ساعت 4 عصر به‌ طرف نیزارها حرکت کردیم و ساعت 11 شب به محورعملیاتی رسیدیم؛ به طور ناگهانی متوجه شدیم نیروهای ارتش عراق نیزارهایی که امکان پنهان شدن در آنجا بود را بریده‌اند؛ ساعت 11 همان شب، عملیات با رمز «یا علی ادرکنی» به منظور تکمیل اهداف عملیات قدس 1 و 2 درشرق "البوفیه "شروع شد.

ما با دشمن حدود 100 تا 150 متر فاصله داشتیم؛ درقسمت جلوی بلم، شهید حسین رشیدی‌فر نشسته بود، شهید دهقان و شهید جعفری در وسط بلم و من هم آرپی‌چی‌زن بودم که قسمت عقب بلم نشسته بودم.

فاصله کمی با عراقی‌ها داشتیم، به‌طوری‌ که ارتش عراق باور نمی‌کرد ما تا این حد به آنها نزدیک شده‌ایم؛ 10 بلم از نیروهای گروهان ما، از روبرو دشمن را محاصره کرده و 25 بلم دیگر به صورت هلالی منطقه را محاصره کردند.

دشمن از روبرو حمله کرد، بلم ما خودبه‌خود با جریان آب به‌ طرف عراقی‌ها، پاسگاه "الیج " در حال حرکت بود و عراقی‌ها با تمام توان آتش بر سر بچه‌ها ریختند.

وضعیت به قدری اضطراری بود که ما روی آب با دست پارو می‌زدیم، قدرت جریان آب از قدرت دستان ما بیشتر بود.

شهید حسین رشیدی‌فر

* شهید رشیدی‌فر در آن لحظه به شهادت رسید؟

10 متر با عراقی‌ها فاصله داشتیم یک لحظه متوجه صدایی شدیم، یکی از سربازان عراقی فردی به نام عبدالغفور را صدا زد و به طرف ما اشاره کرد؛ عبدالغفور نارنجکی را به طرف ما پرتاب کرد و دستگیره نارنجک به دیواره بلم گیر کرد و پس از انفجار بلم خرد شد.

ما 4 نفر به عمق 2 متری آب رفتیم، من هم احساس کردم زخمی شده‌ام؛ خودم را به طرف ریشه نیزارها رساندم تا بتوانم به راحتی تنفس کنم. آن لحظه آهسته خود را به‌طرف پاسگاه «الیج» رساندم من دقیقا زیر پای عراقی‌ها بودم و آنها متوجه حضورم نشدند.

از آن منطقه نگاه ‌کردم؛ منتظر بودم، ناصر دهقان، محمد‌ابراهیم جعفری و حسین رشیدی‌فر روی آب بیایند یا اینکه خودشان را به طرف نیزارها برسانند؛ بعد از مدتی تأمل، مطمئن شدم که آنها شهید شده‌اند.

* بعد از شهادت دوستان، توانستید به اهداف عملیات دست پیدا کنید؟

یک ربع بعد از شهادت دوستانم، رزمندگان اسلام از 2 محور دیگر به پاسگاه «الیج» حمله کردند؛ 18 نفر از نظامیان عراقی را اسیر کرده و در نتیجه این عملیات با تصرف 20 کیلومتر مربع از هورالعظیم پایان یافت.

*تفحص این 3 شهید به چه صورت بود؟

بعد از فتح پاسگاه «الیج»، منطقه‌ای که این 3 شهید بزرگوار در آنجا به زیر آب رفتند توسط غواصان تفحص شد؛ آنها توانستند این عزیزان را از زیر آب بالا بیاورند.

* کدامیک ازخصوصیت‌های اخلاقی شهید "حسین رشیدی‌فر "مخصوصاً در ایام سخت نبرد برای شما جالب بود؟

من 19 سال و "حسین رشیدی‌فر " 16 سال بیشتر نداشت؛ او با توجه به سن پایین در امور و کارها خیلی جدی عمل می‌کرد و در 16 سالگی، روحیه و وقار مردی 40 ساله را داشت.

حسین بیشتر شب‌ها وقتی همه خواب بودند، نماز می‌خواند و مناجات می‌کرد؛ یک روز از روی مزاح به او گفتم«وقتی ما خوابیدیم با صدای دعا و مناجات شما، بی‌خواب می‌شویم» شهید حسین رشیدی‌فر با لبخندش جواب من را داد. (حسین خیلی صبور بود.)

* حرف آخر

همیشه سعی کردم مانند شهید "رشیدی‌فر " عمل کنم و آرزومندم؛ جوانان این نسل با تدبیری درخصوصیات اخلاقی و مذهبی شهدا و ایثارگران، از این عزیزان الگوبرداری کنند تا سعادتمند شوند.

شجاعت حسین 16ساله

صادق نیکو نژاد در مورد شهید رشیدی‌فر می گوید: از اوایل انقلاب با شهید "حسین رشیدی فر " که نوجوانی پرجوش و خروش بود، آشنا شدم؛ حسین بعد از شهادت دایی خود، بیشتر در عرصه جنگ فعالیت می‌کرد.

10 متر با عراقی‌ها فاصله داشتیم یک لحظه متوجه صدایی شدیم، یکی از سربازان عراقی فردی به نام عبدالغفور را صدا زد و به طرف ما اشاره کرد؛ عبدالغفور نارنجکی را به طرف ما پرتاب کرد و دستگیره نارنجک به دیواره بلم گیر کرد و پس از انفجار بلم خرد شد

وی ادامه داد: شهید "حسین رشیدی‌فر "با شنیدن خبر شهادت رزمندگان اسلام، عکس آنها را روی شیشه نقاشی می‌کرد و با هدف یادبود این شهدای بزرگوار، به ناحیه 2 مقاومت بسیج یزد هدیه می‌داد.

فرمانده بسیج ناحیه 2 استان یزد بیان داشت: این شهید دانش‌آموز در کمک به دوستان و همرزمان کوتاهی نمی‌کرد و از کمک به آنها احساس رضایت و خرسندی داشت.

نیکونژاد خاطرنشان کرد: در عملیات "قدس 5 "، حدود 45 روزی که در چادرهای اسکان در منطقه هورالعظیم مستقر بودیم؛ وی با بیانی شیوا و خوش، سختی‌های منطقه را برای ما آسان جلوه می‌داد؛ او حتی در بمباران و حملات نیروهای عراق شجاعانه رفتار می‌کرد و قوت قلبی بر دیگر نیروها بود.

وی افزود: درحدود 4 سال با "شهید رشیدی‌فر " همراه بودم؛ روحیات اخلاقی و تحسین برانگیز این شهید دانش‌آموز از خصوصیات برجسته و برگزیده اوست.

حسین 16 ساله عزم خود را برای رفتن به جبهه جزم کرده بود

خاله شهید دانش‌‌آموز "حسین رشیدی‌فر " گفت: حسین 16 ساله عزم خود را برای رفتن به جبهه جزم کرده بود.

افسانه دهقان بنادکی گفت: آن زمان که حسین تصمیم گرفت به جبهه برود، در مقطع راهنمایی تحصیل می‌کردم؛ من و او با تفاوت سنی حدود 2 سال، علاقه خاصی به یکدیگر داشتیم به طوری که در همه امور با هم مشورت می‌کردیم.

وی ادامه داد: حسین علاقه خاصی برای اعزام به جبهه داشت؛ در حیاط منزل نشسته بودیم که او موضوع اعزام به جبهه را برای من بیان کرد، من در جواب گفتم «مگر سپاهی یا سرباز هستی که عزم خود را برای رفتن به جبهه جزم کردی؟» حسین تنها با نگاه و سکوت جوابم را داد.

خاله شهید دانش‌‌آموز "حسین رشیدی‌فر " اضافه کرد: اکنون که 24 سال از آن زمان می‌گذرد؛ با خودم فکر می‌کنم چه سوال بی‌معنایی از حسین پرسیدم زیرا او با اهداف بالایی می‌خواست به جبهه اعزام شود.

وی اظهار داشت: روز شهادت حسین، حال عجیبی داشتم و دردی تمام وجودم را فرا گرفته بود؛ فردای آن روز که خبر شهادت حسین را به ما اعلام کردند؛ متوجه شدم آن درد، درد فراق حسین است که بر من احاطه شده بود.

 

وصیت نامه نوجوان شهید حسین رشیدی‌فر

بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم

اللهم اجعل محیای محیا محمد (ص) و آل محمد(ص) و مماتی ممات محمد(ص) و آل محمد(ص)

با سلام و درود بر آقا امام زمان (عج)، یاری کننده رزمندگان در جبهه و با سلام و درود بر نایب بر حقش امام خمینی (ره) و با سلام و درود بر ارواح طیبه پاک شهدا از بدر رسول‌الله (ص) تا بدر روح‌الله.

به عنوان وظیفه شرعی که هر فرد مسلمان باید وصیت‌نامه بنویسد، وصیت‌نامه خود را با نام خدا آغاز می‌کنم.

اینک بار دیگر انصار و عشاق حسینی (ع) می‌روند تا عاشورایی دیگر برپا کنند تا باشد که خفتگان بیدار شده و حسین زمان خود را دریابند و به فراز «هل من ناصر ینصرونی‌اش» لبیک گویند.

ای ملت مسلمان ایران هوشیار باشید كه دشمنان اسلام در كمین شما هستند و می‌خواهند شما را با اسلام بیگانه كنند

ای ملت مسلمان ایران هوشیار باشید که دشمنان اسلام در کمین شما هستند و می‌خواهند شما را با اسلام بیگانه کنند.

ای ملت مسلمان ایران بدانید که ما رزمندگان اسلام پای برگه‌های رأی انتخابات ریاست جمهوری را با خون خویش امضا می‌کنیم و از شما می‌خواهیم که در انتخابات شرکت گسترده نمایید؛ هر دانه رأی شما مشتی بر دهان دشمنان اسلام است.

ای ملت مسلمان مسئله جنگ را فراموش نکنید. ای ملت قهرمان، امام حسین (ع) زمان خود را تنها نگذارید و مانند مردم کوفه نباشید.

ای دانش‌آموزان عزیز مسئله درس خود را فراموش نکنید و اگر توانایی جبهه رفتن را داشتید به جبهه‌ها بیایید و بر علیه کافران بعثی بجنگید.

ای مادر عزیزم از شما خواهش دارم که فرزند حقیر خویش را حلال کنید.

مادر جان گرامی می‌دانم که چه زحمت‌هایی برای من کشیده‌اید و اگر تا آخر عمر خواسته باشم زحمات شما را جبران کنم، نمی‌توانم.

مادر جان عزیزم از شما خواهشی دارم و آن این است که برای فرزند گناهکار خویش حلالیت طلبید و هر کسی طلبی را از من دارد به او بپردازید و به تمام فامیل و دوستان بگویید که هیچگونه ناراحت نباشید و از آنها بخواهید من گناهکار را حلال کنند.

در پایان از خداوند منان می‌خواهم که صبری جمیل به شما عطا بفرماید.

والسلام.



تاريخ : چهار شنبه 23 دی 1394برچسب:, | 20:15 | نويسنده : محمدنصوحی |

وصیت نامه شهید محمدرضا مهرپاک از شهدای دانش آموز:

«بسم الله الرحمن الرحیم»

می خواهم خامه قلم را به سینه کاغذ آشنا کنم و نقشی از رخ آن زیبا را به این سینه سفید منقش کنم اما قلم را توانایی این کار نیست، کاغذ را تحمل این نقش نیست. می خواهم امواج خروشان احساس را به مهار (عقل) در زندان تن محبوس کنم. اما عقل را توان به بند کشیدن دل نیست.تن را قدرت نگهداشتن روح نیست. چشمانم را می بندم می خواهم تصویری از آن جمال رعنای یار را در ذهن تصور کنم.

اما تصویر آن جمال زیبا را کسی قادر به تصور نیست. می خواهم مرغ اندیشه را از پرواز آسمان سرخ رنگ عشق باز دارم اما او را هیچ قیدی قادر به مقید ساختن نیست.این آسمان خونین را از طیران این مرغ باز داشتن ثواب نیست. قلم را دوباره به چرخش وا می دارم.امواج خیره سراساس به ساحل اطمینان هجوم می آوردندآن یاررعنا تمام قد عشق رابه تماشاایستاده است.

مرغ اندیشه به پرواز خویش ادامه می دهد کاغذ از سیاهی قلم نقش می پذیرد دل زبان گشوده که:ای نازنین دلبر تو مرا همچو شبنم صبحگاهی پاک خواسته بودی و من روسیاه از نوک پا تا فرق سر به گناه آلوده گشتم. پس مراببخش.

ای دوست،تو ازمن خواسته بودی به عهد وفا کنم وبه سویت بشتابم و من همان شاکر نادانی هستم پس مراببخش ولی بدان من نیز روزی پاک بودم قلبم هنوز از زنگار پاک بود.چشمانم هنوز بر رخی نگاه نکرده بود.دستانم هنوزبه ناپاکی آلوده نشده بود.

وجودم پاک بود،عقلم پاک بود،(آه ای زیبای زیبایان) چه کنم نفس بر من غالب شد و تو خود حال مرا می بینی،شیطان را به دوستی برگزیدم و تو روزگارم رامی بینی ولی هرگز از روی طغیان سر از فرمانت نپیچیده ام،هرگزازروی عمد برخلاف دوستی ام عمل نکرده ام.هرگز!

خود می دانی حتی آن هنگام که طعم گناه از دهانم زایل نگشته بود فکر تو آن را تلخ می کرد که هرگز گناه لذت نداشته است خود می دانی همواره پشیمان بوده ام ولی چه کنم که وجود کثیفم را شیطان مسلط شده است.

هرگاه خواسته بود سیلی به رخ شیطان زنم این نفس جلویم را گرفته بود.آری خود می دانی روزگاری پاکترین و صادقترین بودم.شبها به لبخندی می خوابیدم وصبح هابه لبخندی دیگربیدار می شدم شب و روزم با تو می گذشت.

و حالا،رانده از هر جا،مانده از هر چیز،پشیمان از هر کار به درگاهت آمده ام،می گفتندتو به این سرزمین آشنایی دراین جا دوستان زیادی داریم.می گفتندبه اینجانظری داری ومن سرازپا نشناخته به اینجا آمده ام شتاب داشتم تا به اینجا برسم.

پا برهنه،جامه دریده،چشم گریان،با تنی ریش به اینجا رسیده ام.چشمانم کم سو گشته اند پاهایم مجروح است دلم پریشان است،آیاتومراخواهی پذیرفت؟آیابرای دیدنت حالی جزاین می خواهی؟ آیابرای وصالت مهریه ای بالاترازاین خواستاری؟پس کی برمن ناتوان نظرخواهی افکند.

پس کی مرا خواهی پذیرفت.همه خوبانت را قبول کرده ای و من بیچاره بر درگهت نشسته ام که چه کنی.آیا وقتی خونی در بدنم در جریان است روحی در تنم باقی است،تو مرا می پذیری حاشا و کلا! تا دستانم می جنبد،قلبم می تپد تو مرا هرگز قبول نخواهی کرد؟

پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید،ای نامردان جاهل مرا بکشید،ای خون فوران کن،ای تن پاره شو،ای چشم کور شو،بگذار دستانم بکشند.پاهایم قطع شود مغزم پریشان شود،مگرتواین را نمی خواهی مگر تو این را قبول نمی کنی؛پس تو می گویی چه کنم؟

بهای دیدنت را این جان ناقابل قرار داده ایم،پس ای خصم مرا بکش.به درگهت انتظار تلخ است، برای وصالت صبر نتوان کرد مرا در انتظار مگذار،هرکس خواسته است به شیطان پشت پا بزند ،هر کس می خواهد راه میان بر را انتخاب کند.

هرکس خواسته است با تو دم ساز شود،هر کس خواسته است با تو هم سخن شود به اینجا شتافته است و من از آنها تبعیت کرده ام.آیا مرا هم قبول خواهی کرد؟

هیچ کس وقتی بدن پاره پاره ام را دید گریه نکند.احدی چشم به جسم بی روحم دوخت گریه نکند. این تن جز قفس نیست که این پوست و استخوان بیش نیست.این بدن پوسته صدفی بیش نیست، مرواریدش را تقدیم یار کرده ام و حقش هم همین است.

بر من قبری نسازید،مرا از یادها ببرید،من نبودم،منی وجود نداشته است می خواهم همه جز او مرا از یاد ببرندمی خواهم تنها باشم وشمامرا ازاین تنهایی بازندارید،هر کس می خواهد بهترین راه را انتخاب کند باید بیشترین بها را بدهد من نیز چنین کرده ام پس مرا بر این ناراحت نشوید که بسیار سود برده ام.

پدر جان از شما می خواهم در مسجد بعد از نماز حتماً طول عمر امام را از خدا بخواهید و پیروزی لشگریان اسلام را خواستار شوید واگر توانستید به یاد رزمندگان وامام زمان(عج)و پیروزی نهایی اسلام بعد از نماز(امن یجیب) بخوانید.ملت عزیز ایران از امام امت پیروی کنید که صلاح و پیروزی و رستگاری ما در این است.

خدایا!خدایا!تا انقلاب مهدی خمینی رو نگهدار...

منبع:وبلاگ«وصایای دانش آموزان شهید»

نثار ارواح طیبه شهدا صلوات...



تاريخ : چهار شنبه 23 دی 1394برچسب:, | 9:9 | نويسنده : محمدنصوحی |

 

«بسم الله الرحمن الرحيم»

"و من طلبنی وجدني و من وجدني عرفني...."

"وهر كس مرا طلب كند خواهد يافت و هر كس مرابيابد خواهد شناخت و هر كس مرا بشناسد عاشقم خواهد شد و آنكه عاشقم شد من نيز عاشقش شوم و هر كس كه عاشقش شدم مي كشم او را و آنكه من او را بكشم خون بهايش بر من واجب است پس من خود خون بهاي او خواهم بود ..."

سپاس فراوان خداوند يكتا را كه ما را آفريد و به ما درس چگونه زيستن و چگونه مردن آموخت و با سلام به پيشگاه اختر تابناك ولايت و امامت مهدي موعود (عج) و سلام برنائب بر حقش امام امت و سلام و درود بي پايان بر تمامي رزمندگان اسلام كه با نثار خونشان نهال انقلاب اسلامي را آبياري مي نمايند.

خدايا بارلها خودت شاهدي كه من هيچ نوع مقصدي جز دفاع از قانون اسلامي خودت ندارم و اين راهي كه من انتخاب كرده ام راهي است كه امام حسين (ع) اين راه را پيموده و علي اكبر پيموده، عباس دلاور پيموده، كليه شهيدان از صدر اسلام گرفته تا اكنون پيموده اند پس خون من از خون بقيه شهدا كه بهتر نيست لذا از درگاه ايزد منان تقاضاي شهادت در راه ستايش تو را دارم.

من محمود ناظري فرزند علي اكبر بر اساس مسئوليتي كه بر عهده من بود كه از حريم اسلام دفاع نمايم راهي جبهه هاي حق عليه باطل شدم تا از مرزهاي سياسي اسلام دفاع كنم. اميد است كه خداوند مرا ببخشد و لحظه اي من را به خود وانگذارد و ضمن عفو و بخشش از كليه دوستان و همشهريان اميد است خداوند عبادت همگي را در راهش قبول بفرمايد و اميدوارم كه خداوند به شما پدر و مادر عزيزم صبر عنايت فرمايد.

پدرجان من عقيده دارم به فرموده اماممان و روح خدا، اگر بكشيم يا كشته شويم در هر دو حال پيروزيم.من زندگي زير بار ظلم را قبول نخواهم كرد و مرگ سرخ را بر اين زندگي ترجيح مي دهم.

به من الهام شد كه به آرزوي ديرينه ام، شهادت، خواهم رسيد اما افسوس مي خورم كه ۱۸ سال از عمرم مي گذرد و هنوز اندر خم يك كوچه ام.

پدر عزيزم، درود خدا برتو باد كه با امضاي رضايت نامه ي من در حقيقت شهادت نامه ام را امضا كردي.

در پايان مقداري حساب با برادران داشتم كه اسامي آنها را يادداشت كرده ام، تصفيه نماييد.

يك ماه هم روزه قرض دارم اميد است قضايش را بدهيد.

ديگر عرضي ندارم. والسلام.

محمود ناظری۷/۷/۱۳۶۳

 

 

 

 

وصیت نامه ی شهید نوجوان مهرداد عزیزاللهی

«به جبهه اومدم شاید کمکی در راه خدا بکنم و گناهانم پاک بشه»

«تو این مدت البته ما هیچ کاری نکردیم. هر کاری که می‌شد خدا می‌کرد. ما فقط وسیله بودیم. همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط می‌آمدیم یک خمپاره تقریباً 5 متری ما خورد. قشنگ 5 متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه ها. هیچ کاره ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت ها. فقط خداست که ما را یاری می‌کند.»
شهید مهرداد عزیز الهی

دانش آموز شهید «مهرداد عزیزاللهی» در مهرماه سال 1346 در شهر اصفهان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کنار برادر خویش مسعود که او نیز به فیض شهادت نایل شده، سپری کرد.

تحصیلات راهنمایی را به پایان نرسانده بود که با جثه‌ای کوچک ولی روحی بلند و شجاعتی وصف ناپذیر به جبهه اعزام شد و همزمان با حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونیک ادامه داد.

شهید «مهرداد عزیز اللهی» در سال 1364، در عملیات کربلای 4 در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد.

 خانواده «عزیز اللهی» 6 پسر داشته که 4 نفر از آنها در جبهه‌ها حاضر بوده‌اند و مهرداد و مسعود به شهادت رسیده‌اند و محمد هم اکنون جانباز شیمیایی می‌باشد. پسر دیگر نیز جزو آزادگان سرافراز بوده است.



تاريخ : چهار شنبه 23 دی 1394برچسب:, | 9:8 | نويسنده : محمدنصوحی |
وصیت نامه شهید مهندس حاج رضا نصوحی
بسم الله الرّحمن الرّحیم

بِسمِ الرَّبِ الشُّهَداء وَ الصِّدّیقین، بِسمِ اللهِ القاسِمِ الجَبارین، مُبیرِ الظالمین، مُدرِک الحاربین، صریح المستخرصین،اَشهَدُ اَن لا اِلهَ الا الله ، اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُول الله، اَشهَدُ اَنَّ اَمیرَ المُؤمنین عَلیاً وََلی الله، یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنو هَل اَدُلُّکُم عَلَی تِجارَةٍ تُنجیکُم مِن عَذابٍ اَلیمٍ - تُؤمِنونَ بِاللُهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبیلِ اللَهِ بِاَموالِکُم وَ اَنفُسِکُم ذلِکُم خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمُونَ، یَغفِر لَکُم ذُنُوبَکُم وَ یُدخِلکُم جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنّاتٍ عَدنٍ ذلِکَ الفُوزُ العَظِیمُ.

(سوره صف آیه 10-12)

اینجانب بنده ی حقیر ضعیف ذلیل و درمانده ی خدا به بزرگواری و پروردگاری خدا و رسالت رسول خدا حضرت محمد(ص) و امامت 12 امام معصوم و ولایت فقیه بزرگوار حضرت آیت الله العظمی نایب الامام خمینی، ایمان و اعتقاد راسخ داشته و حضرت آیت الله خامنه ای را در این خط و مسیر دانسته و برای ایشان و کسانی که در خط و مسیر ایشان باشند احترام خاص قائل و برای آنان از درگاه خداوند متعال آرزوی سلامت و موفقیت در پیشبرد اهداف اسلام فقاهتی را دارم. بنده اهل و ساکن روستای دهنو مبارکه اصفهان، خوشحالم از این که از دوران کودکی با رنج و مشقت و کارهای سخت کوره های آجر پزی دست و پنجه نرم کرده و با تحمل ناراحتیها و دردهای فراوان تا کنون به این حد رسیده ام و هم اکنون نیز با کمال هوشیاری و علاقه و با بینش کافی راه خود را که جواب مثبت دادن به ندای "هل من ناصرٍ ینصرنی" امام حسین (ع) است انتخاب کرده ام و کم و بیش تا کنون قدم هایی هر چند ناچیز در این راه بر داشته ام و هم اکنون نیز همین راه را در نظر دارم و با خدای خود عهد کرده ام که تا لحظه ی آخر عمر در این راه که راهنمای آن امام بزرگوار حضرت امام خمینی است باقی و ثابت قدم بمانم. در این جا لازم است چند نکته را تذکر دهم که: «اِنَّ الذِکری تَنفَعُ المُؤمنین» (55 ذاریات)

1- بعد از هر نماز اولین دعایتان این باشد، خدایا دست پر برکت آقا امام زمان روحی و ارواح العالمین له الفداء را بر سر نایب عظیم الشأنش امام خمینی مستدام بدار و در فرج آقا تعجیل فرما.

2- رهنمودها و فرامین امام خمینی را در تمام ابعاد زندگی نصب العین خود قرار دهید و به هیچ وجه کوچکترین انحرافی از خط راستین امام که خط ولایت فقیه است را نپذیرید که انحراف از این خط خیانت به خون پاک همه ی شهدای اسلام است و خسر الدنیا و الاخرة را به دنبال خواهد داشت و هر کس در هر پست و لباس و مکانی بخواهد در مقابل امام بزرگوار عرض اندام کند بداند که به سرنوشت شوم شریعتمداری ها دچار خواهد شد.

3- با دشمنان خدا از قبیل آمریکا، شوروی، اسرائیل و سایر استعمارگران و دست نشاندگان ابر جنایت کاران و نیزگروهک های[1] روسیاه داخلی( ساواکی، فدایی، منافقین، پیکاری و توده ای)، مبارزه ای سرسختانه و اشداء علی الکفار و سازش ناپذیر داشته باشید و چنانچه بعضی از آنان بخواهند با عوض کردن چهره و ریش گذاشتن و ماسک انقلابی به خود زدن در ادارات و ارگانها نفوذ کنند، با کمال هوشیاری آنان را شناسایی و از جامعه طرد و منکوب نمائید و نگذارید کشمیری ها و کلاهی های[2] دیگر رشد کنند.

4- عده ای منافق به ظاهر مسلمان وجود دارند که اعتقادی قلبی به انقلاب و جمهوری اسلامی ندارند و چون منافعشان به خطر افتاده، از روی عقده و ناراحتی ، بنده را خیلی اذیت و آزار نموده و حتی فحش و ناسزا هم گفته اند و تهمت ضد انقلابی و نا صالح بودن به من زده اند و سعی کرده اند چهره ی مرا در اجتماع لکه دار نمایند و تا اندازه ای هم موفق شده اند اما با این حال بنده از آنان راضی هستم ولی عذابی را که خدا به خاطر تهمت زدن و افترا برای آنان مهیا کرده است را بند ه نمی توانم کاری بکنم، از خدا بخواهند چنانچه امکان پذیر است خدا هم از سر تقصیراتشان بگذرد و مطمئن باشند با آن توطئه چینی ها و نا سزا گفتن ها گناه بزرگی را مرتکب شده اند و چنانچه استغفار نکنند عذاب دردناکی خواهند کشید.

5- بنده در مدت عمرم نتوانستم آن طور که خدا می خواهد مخلص و بی ریا باشم و خیلی از اعمالم نا خالص بوده و بارها توبه کرده ام و باز توبه ام را شکسته ام لذا خواهشمندم دیگر برادران درس بگیرند و اعمالشان را خالص کنند و چنانچه توبه کردند از توبه ی خود بر نگردند و برای من هم دعا کنند شاید از دعای شما توبه ی من هم مورد قبول الهی قرار گیرد.

6- از زمانی که در جهاد سازندگی مشغول خدمت گزاری شده ام تا کنون روزه ها و نمازهایم را مرتب نتوانسته ام به موقع به جا آورم که خواهشمندم هر چه می توانید برای من نماز بخوانید و روزه بگیرید.

7- از پدر و مادرم که رنج های زیادی را متحمل شده اند عاجزانه تشکر می کنم و از آنان می خواهم مرا عفو کنند. انشاء الله خدا به شما اجر عنایت فرماید.

8- ازخواهران و برادران عاجزانه تقاضامندم که به تکلیف شرعی و الهی خود عمل کنند و راه انقلاب را ادامه دهند و اجازه ندهند کسی به این راه پاک و مقدس کوچکترین اهانتی بنماید.

9- تمام مردم دنیا بدانند که کسی مرا به اجبار و زور یا تهدید به جبهه نیاورده بلکه خود با کمال میل و علاقه و با بینش و شناخت کافی این راه را انتخاب نموده ام و این راه را ادامه ی راه انبیاء و ائمه ی اطهار و تمامی شهدای تاریخ از هابیل تا شهدای صدر اسلام و از شهدای صحرای کربلا تا شهدای انقلاب اسلامی ایران می دانم و مطمئناً این مسیر الی الله بوده و هست و آخرالامر به کمال انسانیت و قرب خداوندی منتهی خواهد شد.

10- تمام مردم دنیا بدانند که من برای شهرت و ریاست و محبوبیت در جامعه و هر گونه هوی و هوس دیگر به جبهه نیامد ام بلکه برای این منظور آمده ام که چنانچه ذره ای از این صفات ناپسند، ناخودآگاه در من وجود دارد آن را از درون خود پاک کنم وبه جای آن اخلاص، ایمان و عشق و علاقه به محبوب خود، خدای بزرگ را در آن جایگزین کنم و مطمئناً بهترین محیطی که انقلاب درونی در آن صورت می گیرد و انسان می تواند به خدا نزدیک شود و خود را از تمام وابستگی ها برهاند همین محیط می باشد. این محیط در همه جا خاطره ها از شهدا و رزمندگان با خود دارد و تمام ذرات خاک این بیابانها بر سر آدم فریاد می کشند که ای مسلمان بیش از پیش احساس مسؤلیت در قبال خون شهدا داشته و وظیفه ی شرعی و الهی خود را نسبت به انقلاب انجام بده. تمام مردم دنیا بدانند که بنده و سایر همرزمانم معتقدیم که تمام هستی و عمر ما فدای یک لحظه عمر آن پیر مرد دلسوز و حامی مستضعفان جهان حضرت امام خمینی دامت برکاته. همه حاضریم قطعه قطعه شویم و اجازه نمی دهیم کسی کوچکترین اهانتی به آن شخصیت اسلامی که نایب بر حق امام زمان (عج) می باشد بشود و آن کسانی که در صددند قلب این امام بزرگوار را به درد آورند و یا در فکر این هستند که دیگران را در مقابل امام علم کنند و خط امام را که همان خط ولایت فقیه می باشد و استمرار خط انیباء و اولیاء و شهداء است از مسیر اصلی خود منحرف کنند بدانند که دنیا و آخرت خود را به باد فنا می دهند و در قیامت این شهدا معترض آنان هستند و از سر تقصیر آنان نخواهند گذشت. خط امام تا ظهور حضرت مهدی(عج) باید باقی بماند و این انقلاب بایستی توسط این امام بزرگوار به دست صاحب اصلیش امام زمان برسد و توسط آن منجی عالم بشریت در سرتاسر جهان گسترش پیدا کند و سزای تمام ابر جنایت کاران را کف دستشان بگذارد.

11- بنده از مال دنیا یک پیکان و یک خانه( اتاق) دارم که آنها را با پول قرضی تهیه کرده ام لذا بعد از من در اختیار پدرم قرار می گیرد تا او هر طور خود صلاح می داند آنها را مورد استفاده قراردهد.

12- کتاب ها و کلیه ی لباسها و وسائل شخصی مرا در راه خدا به مستحقانش بدهید و از من هیچ چیز در خانه باقی نگذارید.

13- قبر مرا در پائین قبرستان، پائین تمام شهدا و اهل قبور خاک نمائید چون من خود را خادم همه می دانستم و خادم را نبایستی بالا برد.

14- بر خلاف جاهای دیگر در محل ما هنوز جوانان به خود نیامده اند و من خیلی سعی کردم که آنان را به فعالیت های سیاسی و اجتماعی بکشانم ولی متأسفانه آن طوری که انتظارمی رفت نشد. امیدواروم با رفتن من همه به میدان بیایند و پرچمداران اسلام راستین امام خمینی گردند.

15- از مادرم و خواهرم و تمام فامیل عاجزانه تقاضا دارم که به هیچ وجه برای من گریه و زاری نکنند چرا که ممکن است منافقان خوشحال شوند در ضمن کسی که در این راه می رود جای بسی خوشحالی و خوشبختی است این قسمت را خواهش می کنم زیاد رعایت کنید چون با گریه کردن شما بنده آزار می کشم. انشاء الله خدمت شهدای دیگر برسم و شما هم راهپیمایی ها و مراسم مسجد را به هیچ وجه فراموش نکنید و روز به روز در اجرای اهداف انقلاب بکوشید و امام را دعا کنید


تاريخ : سه شنبه 22 دی 1394برچسب:, | 19:52 | نويسنده : محمدنصوحی |

 

داشتم خونه رو مرتب می کردم

حسین گوشه ی اشپزخونه نشسته و به نقطه ای خیره شده بود

اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چه صداش کردم جواب نداد

رفتم جلوش و گفتم: حسین؟! ... حسین؟! ... کجایی مادر؟!

یهو برگشت و بهم نگاه کرد

گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!

خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان

ار تعجب خنده ام گرفت.

بهش گفتم: قبرت؟! ... قبرت کجاست مادر جون؟!

گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴

چیزی نگفتم و گذشت ...

 

... وقتی شهید شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم

با کمال تعجب دیدم دقیقا همون جایی دفن شده که اون روز بهم گفته بود

پشتم لرزید ، فهمیدم اون روز واقعا سر قبرش بوده...

 

                                             خاطره ای از زندگی شهید حسین فهمیده

                                              راوی : مادر شهید



تاريخ : سه شنبه 22 دی 1394برچسب:, | 19:49 | نويسنده : محمدنصوحی |

اﮔﺮ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﯼ ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﺪ *

ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﯼ ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﻗﺪﺭﺗﺖ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﺪ*

ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺗﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ،ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﯼ ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ ﮐﻨﺪ*

ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﯼ ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﺑﺎ تو احساس آشنایی کند*

این رمز موفقیت توست**

 

و به قول سهراب سپهری عزیز ؛

زندگی با همه‌ی وسعت خویش,

محفل ساکت غم خوردن نیست,

حاصلش تن به جزا دادن و افسردن نیست,

زندگی خوردن و خوابیدن نیست,

 

زندگی جنبش جاری شدن است,

از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا میداند...



تاريخ : سه شنبه 22 دی 1394برچسب:, | 19:48 | نويسنده : محمدنصوحی |

سکوت گورستان رامیشنوى؟

دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...

میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...

خاک آنتن نمیدهد که نمیدهد...!

ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ...

ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ...

ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ...

ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟

ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ

ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ ﻋﻤﯿﻖ

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ

بودن را

ﺑﭽﺶ

ﺑﺒﯿﻦ

ﻟﻤﺲ ﮐﻦ

ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن...

♡↯

قدر لحظه های باهم بودن رو خوب بدونیم

شاید فردایی نباشد...

♡↯



تاريخ : سه شنبه 22 دی 1394برچسب:, | 19:46 | نويسنده : محمدنصوحی |
ابزار پرش به بالا
فا تولز ، ابزار رایگان وبمسترابزار پرش به بالا